- خاس خاس
لفظی برای رام کردن مرغ، حیوان رام، پرخواب
معنی خاس خاس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسیار لکه دار، (ناظم الاطباء)، منقش به خالها، با خالها، منقطه، مرقش، رجوع به لغت خال شود
خارش تن، تعلق خاطرکه ضمیر آدمی را بر طلب و کنجکاوی وا دارد خلجان اضطراب
آوازی که از سینه شخصی بر آید که مبتلا به نفس تنگی باشد کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند
((اِ. اِ))
فرهنگ فارسی معین
مخفف شوتز اشتانل، عنوان سازمان مخوف هیتلری. پس از پایان جنگ جهانی دوم دادگاه نورنبرگ این سازمان را سازمانی جنایت کار خواند
رام، جانوری که با نزدیک شدن به او و نوازش شدن آرام شود
کنایه از حیواناتی همچون گاومیش و خوک که به استراحت در کنار.، اعلام فسخ بازی (از اصوات)
محرف واژه ی شناس که به میمون گفته می شود، نوعی تحقیر و تخفیف
ایستاده به طور تمام قد، استوار، محکم
خوش خوراک
خوش خوان، خوش آواز، خوش صدا
